این ره که می رویم به ترکستان است !

وای خدای من... نگو ... وقتی به عید و نوروز و قبل عید و ماه اسفند فکر میکنم ، به خودم میگم چی میشد اصلاً عیدی در کار نبود؟ اینجوری بهتر نبود؟ چشم وهم چشمیا کمتر نبود؟ جنس بُنجل و بی کیفیت خریدن و انبار کردن کم تر نبود؟ زندگی راحت تر نبود؟آسایش وآرامش بیشتری تو زندگیامون حس نمی شد؟ خدا وکیلی یه نگاه به دور و برمون ، نه به اون دور دورا، نه! ... به خودمون بندازیم . با رسیدن یه سال نو  یه  روز نو یه فصل  تازه چیکار می کنیم ؟اول از همه  دنبال  دورانداختن و خریدن هستیم . لباس چی بخرم؟ چه رنگی باشه؟ چه مدلی باشه ؟ چه تعداد باید بخرم؟ از وسایل خونه چیارو باید دور بندازم؟ در اصل چه چیزایی از دیدمون دِ موده شده ؟ چه چیزایی باید جایگزینشون کنیم؟ چه مارکی داشته باشه.و إلی آخر...حتماً باید امسال فرشامون رو عوض کنیم! رنگ مبلمون قدیمیه! ظروف پذیرایی مون قدیمی و تکراری شده! دربهترین حالات؛ اونم تازه به خاطرکمبود  بودجه اگه نتونستیم فرشا و مبلامون رو عوض کنیم باید زنگ بزنیم فلان قالی شویی معروف تا بشورنشون...فکر میکنید وقتی میگن مردمِ مصرف گرا یعنی چی؟ چرا مردمانی مصرف گرا شدیم؟این چشم وهم چشمیا داره چه به روز زندگی مون میاره؟

چرا قدیم ندیما عید ، حال وهوای دیگه ای داشته؟چرا دیگه مثل قدیم ، موقع عید اینقدرخوشحال نیستیم؟؟؟چه لزومی داره هم  وزن میوه ای که می خریم ؛ گوشت ومرغ و برنج هم بخریم؟ بابا میگن عید دیدنی! نه هرشب وهر روز مهمونی دادن و چند نوع غذا پختن و...تا حالا حتما به یک نمایشگاه سر زدید . دیدین شرکت ها واصناف و ادارات واسه نشون دادن تجهیزات و دستاوردها و خدمات خودشون چیکار انجام میدن ؟ دنبال ارتقاء سطح کیفی محصولات وخدماتشونن ؛ دنبال فروش بیشتر ، رقابت در سطح سیاسی و اقتصادی. مهمونی های  نوروز ما هم مثل بازدید از یه جورنمایشگاه شده . مهمونی می دیم. شام می دیم. سفره های رنگین، خونه ای متفاوت، وسایل جدید، مارک های جدید؛ اونم واسه چی؟! واسه فخرفروشی به اسم با کلاسی و مدرن شدن؟! واسه نشون دادن این که ما میتوانیم مصرف گرا یا بهتر بگم اسراف گرا باشیم؟! مگه واسه وسایل قبلی چه اتفاقی افتاده؟ دیگه نمیشه روی همین فرش نشست؟ یا توی همین ظروف غذا میل کرد؟ مبلمون خار پیدا کرده؟ یخچالمون از کار افتاده؟ این قدر دنبال اینیم وسایلمونو عوض کنیم، جدیدشونو بخریم ، طبق مد باشه، جزء مارک های معروف باشه؛ که به اصطلاح عقب مونده وقدیمی نباشیم تا مورد تحسین یه عده مصرف گرای دیگه قراربگیریم و با به روز شدن درمصرف گرایی به آرامش درزندگی برسیم؟! ماهایی که میگیم یادش بخیر اون قدیم حال وهوای بهتری داشتیم ؛ مگه قدیما مردم چیکارمیکردن؟ قدیما دم عید که میشد دنبال تمیزکردن وشستن و آراسته تر کردن خونه ها بودن. با دونه های مختلف، سبزه های زیبا ومتفاوتی درست می کردند. میوه هاشون به این بزرگی نبود، کیفیت آجیلشونم به قیمت پسته و فندق و مرکزخریدش نبود، به مکان انگوری بود که کشمش شده بود، به گندمی بود که بهتر برشته شده بود، به گردویی بود که خودشون مغز کرده بودن. سالی یک دست لباس می خریدن؛ اونم عید به عید، مثل حالا نبود که ماهی که 30روزه 35 روزشو دنبال خریدهستیم.قدیما تنوع وخلاقیت و زیبایی بیشتر بود . امروزه تنوع و زیبایی رو می خوایم اما نه با خلاقیت خودمون، نه باهمت خودمون، بلکه باخرید جنسی که بهش نیاز اساسی نداریم. یا مثلا دنبال خرید لباسیم نه به خاطر اینکه لباسامون دیگه اندازه مون  نیست ، بلکه به این دلیل که از مُد افتاده و همه دیدنش و تکراری شده!با این کارا انتظار آرامش، آسایش وشادی های قدیم روهم داریم! کی گفته با مد و تقلید کورکورانه از یک مدل لباس که طرح چندان خاصی نداره و تنها چیزی که ازش پیداست عدم تناسبه، میشه باکلاس و بافرهنگ شد؟! این همه پول خرج میکنیم  واسه این چیزا؟! این همه افراط درضد ارزش ها و اعتقادات بی پایه و اساس در جهت نابودی فرهنگ بومی خودمون به چه قیمت؟! ما ایرانیان با تمدن چند هزارساله داریم چی به سرِ خودمون...آیندمون وآینده فرزندانمون می یاریم؟! بهتره با خلاقیت خودمون نه با هزینه های اضافه، نوروزی متفاوت برای خود و خانواده رقم  بزنیم.