این روزهایم درد دارد...
آن روزها دروازهای برای شهادت داشتیم، امّا امروز
معبری تنگ! اماهنوز هم برای شهادت فرصت هست، دل را باید صاف کرد.
میدانی؟
مردانی را می شناسم که این روزها بی گناه، در غربت برای نان و مذهبشان جان دادند،
بدون آنکه بتواننداز تن خسته خود دفاع کنند...
پس از گذشت ۳۵ سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی و اهدای هزاران شهید مقتدری که در گوشه گوشه این وطن در خون خود غلتیدند، در باغ شهادت این بار بر روی دلاوران و غیورمردانی از شهرهفشجان(هفت شجاعان آسمانی) استانمان گشوده شد.
برادرانی که برای تأمین معیشت اقتصادی خانواده شان که در احادیث به مثابه جهاد در رها خدا انگاشته شده راهی کشور عراق بودند و متأسفانه در شهر دیاله صرفا به خاطر شیعه بودنشان توسط تکفیری های شکست خورده از مقاومت سوریه ای ها ؛ مورد حمله تروریستی واقع شدند.اما لازم است دشمنان کور دل و جاهل بدانند؛ شهادت در خمیر مایه وجود شیعیان سرشته شده ؛ وفرزندان انقلاب اسلامی ایران که کلام امام راحلشان را شنیده اند که:"بکشید مارا؛ما مصمم تر می شویم"هرگز از ادامه راهی که برای دستیابی به آرمان هایشان برگزیده اند باز نخواهند ایستاد.وهیچ گاه با چنین اقداماتی در دام آنها که برای اختلاف افکنی بین ملت ما و همسایگان کشورمان یا برادران دینی ما از سایر مذاهب؛گسترده شده گرفتار نخواهند شد.
چه می فهمیم شهادت چیست مردم؟
شهید و همنشین چیست مردم؟
تمام جستجومان حاصلش بود:
شهادت اتفاقی نیست مردم