لطفا ذوق مرگ نشوید !
| چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۱۷ ق.ظ
بعد از ظهر گرمی بود .شر شر عرق می ریختیم .از ساعت 2 تا الان بازی می کردیم.تابستون امسال کارمون شده بازی بازی بازی. توپ را سریع از زیر پای عباس گرفتم و شوت کردم به سمت دروازه.گل گل گل. یک لحظه از خوشحالی به خودم بیایم دیدم بچه های محله بالا توپ را برداشتند و دارن می رن. به سمتشون رفتم .گفتم توپ ما را کجا می برید ؟ با بی اعتنایی گفت: عرضه داری بیا بگیر...
- ۲ نظر
- ۲۷ آذر ۹۲ ، ۰۷:۱۷